به نام تنها فرمانروای کل کیهان ها فرمانروای کل کیهان
سپاس خدایی را که بی نیاز است از پرستش و طاعت من! خدایی که بی بهانه، بی منت و بی شرط من را دوست دارد و در کنارم است! خدایی که هیچ وقت از من ناراحت نمیشود! هیچ وقت قهر نمیکند!هیچ وقت انتقام نمیگیرد! گناه کنم در او شناورم! ثواب کنم در آغوشش هستم! او فقط نگاه میکند، لبخند میزند وآنچه من میخواهم را تایید میکند... _مقاله چرخه سعادت
شاید بتوان عامل تجربه خوشبختی و سعادت انسان را در آیه زیر خلاصه کرد:
رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً
_سوره بقره آیه 201
این یعنی تعادل بین مباحث نادیدی (باطنی، کیفیتی و مربوط به دنیای درون) و مباحث دیدنی (ظاهری،کمیتی و مربوط به دنیای بیرون). در مقیاس کلی، از منظر کل نگر زندگی بشر، یعنی
تعادل بین مباحثمربوط به این دنیا و مرحله بعدی زندگی. تعادل بین جریان های دیدنی و نادیدنی به قدری مهم است که در جای جای قرآن کلمات ایمان و عمل در کنار یکدیگر مطرح شده:
الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
(در جای جای قرآن، ایمان و عمل در کنار هم آمده است)
که خود یکی از کدهای شگفت انگیز مطرح شده در قرآن است و اجزای تشکیل دهنده
چرخه سعادت، که از مباحث توحیدی شروع شده و به آزادی مالی، زمانی و مکانی انسان ختم میشود، کاملا گواهی بر این اهمیت هستند. حال اگر خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت هدف زندگی باشد، باید زندگی انسان از لحاظ کمی و کیفی مورد ارزیابی قرار بگیرد. کمتر جایی به اهمیت تعادل این دو بعد پرداخته شده است.
ماجرای چرخه سعادت از این قرار است که چطور در اوج لذت و با حالی خوب، از این فرصت تکرار نشدنی زندگی زمینی نهایت استفاده را داشته، از مواهبی که در اختیارمان قرار داده شده به درستی استفاده کرده، و در نهایت به آگاهی ( آنچه که ما را ترغیب کرده که از منطقه امن خود یا همان بهشت ناآگاهی خارج شویم ) برسیم.
من معتقدم که ثروت درآگاهی است و هدف اصلی مجموعه بهشتِ نقد را رسیدن به آگاهی، در اوج لذت و در مسیر خودشکوفایی برای تجربه کمال میدانم. سپاسگزار تنها فرمانروای کل کیهان هستم که آتشی را در وجودم شعله ور کرده و مرا ترغیب کرده که آن را به گوش عالمیان برسانم.
در نظربازی ما بی خبران حیران اند
من چُنینم که نمودم دگرایشان دانند
_حافظ
هر بنایی که قرار است در این دنیا ساخته شود، باید تمام تمرکز بر این اصل باشد که زندگی انسان در کسب آگاهی برای لذت بردن از تجربه زیبای زندگی خلاصه میشود. ما برای لمس و تجربه این جهان زیبا پا به این سیاره رویایی گذاشته ایم، که قطعا منزلگاهی موقت بوده و مسیر ادامه خواهد داشت. بر اساس فلسفه زندگی در بهشتِ نقد، انسان متعالی هر لحظه به دنبال آگاهی است تا هم در این دنیا، عالی و درخور نماینده الهی زندگی کند و از زندگی خود لذت ببرد، و هم آماده رفتن به مرحله بعدی زندگی خود باشد.
کسی در بهشتِ نقد زندگی میکند که نگاهش در زندگی به گونه ای است که، تماما هم بعد کمی و هم بعد کیفی زندگی اش را مدنظرقرار دهد.
برای این که بتوان این گونه زندگی کرد به آگاهی نیاز است. آگاهی که بینش ما را برای داشتن چنین زندگی تجهیز کند، تا در هر لحظه اقدامات ما بر اساس آن باشد.
_مثلث حیات راهکار رسیدن به سعادت است!
مدت ها روی مباحث آموزه های تحول محور کار میکردم که به یک باره کلمات پدر، پسر، و روح القُدُس که در دین مسیحیت به کار رفته، برایم معنای جالبی پیدا کرد. قبل از آن به این باور رسیده بودم که زندگی انسان با مباحث توحیدی، خودشناسی و آشنایی با قوانین حاکم بر جهان هستی، معنادرمانی خواهد شد. در یک لحظه توجه به "پدر، پسر و روح القُدُس" متوجه شدم که در آموزه های ما پدر، حکم نگاه توحیدی داشته، پسر، ماجرای خودشناسی و عزت نفس، و روح القُدُس، حکم قوانین حاکم بر جهان هستی را دارد.
پس همه چیز از نگاه توحیدی شروع میشود! نگاه توحیدی بینشی است که ما چطور به تنها قدرت حاکم بر جهان هستی میتوانیم نگاه کنیم. در نگاه توحیدی اصل بر این است: دیدن تنها یک قدرت در کل کیهان و درخواست مستقیم از خالق. و اما سازوکار جهان نیز بر این اساس است که درخواست هایمان را از طریق کارگزاران الهی (مجموعه قوانین جهان هستی) پاسخ میدهد. از دید ما نگاه توحیدی یعنی:
مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ
_سوره کهف آیه 39
"همه چیز تحت مشیت خداوند است و به جز او نیرویی وجود ندارد."
_ پیمان یک انسان موحد این است:
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ
_سوره فاتحه آیه 5
"تنها خدا را پرستیدن و تنها از خودش یاری جستن."
مولانا جان میگوید:
آن علم که تورا گره گشاید بطلب
زان پیش که از تو جان برآید بطلب
این نیست که هست مینماید بگذار
آن هست که نیست مینماید بطلب
و تنها راز رسیدن به مفهوم این گفته، رسیدن به بینش مثلث حیات است.
به دلیل گستردگی مطالب، هریک از سرفصل های چرخه سعادت که اساس و شالوده مباحث و آموزه های مجموعه بهشت نقد و البته کتاب "زندگی در بهشت نقد" نیز میباشند، به صورت دوره های آموزشی در اختیار عموم قرار میگیرند. در مورد مباحث توحیدی، دو دوره مهم با نام های"آشنایی با نگاه توحیدی" و"خدای من" بر روی سایت www.ehsanvahram.com قرار دارد.
"دوره خدای من" آپدیت دوره " آشنایی با نگاه توحیدی" بوده و مطالبی جامع تر در آن ارائه میشود. تمام سعی ما در ارائه مباحث آموزه های تحول محور، اشاره به رفرنس هایی موثق و معتبر از زوایایی مختلف، برای رسیدن به مفهومی بنیادی است.
مباحث ارائه شده در سیستم آموزشی ما بر اساس استناد به مفاهیم قرآنی و عرفانی است. در مباحث مربوط به جریان بینش نگاه توحیدی با مفاهیمی آشنا میشویم که از زاویه ای درست به جایگاه خدا در زندگی مان نگاه کرده و فقط او را اولویت زندگی مان قرار دهیم.
اما در عین حال هیچ تعریف و تصوری را نمیتوان از خالق داشت (تمامی توضیحات با ارائه رفرنس، به طور مفصل در دوره های "آشنایی با نگاه توحیدی" و"خدای من " اشاره شده است.) همچنین این تئوری مطرح شده که برای شناخت نسبی خالق راه کارهایی وجود دارد:
_کار کردن بر موضوع خودشناسی و شناخت از قوانین حاکم بر جهان هستی.
_سلسله مراتب آفرینش به این صورت است :
اینجاست که اهمیت زیاد تئوری "مثلث حیات"برای رسیدن به مقاصدی که تا به حال نرفته ایم و نتایجی که تا به امروز نگرفته ایم، مشخص میشود:
موضوع بسیار مهم این است که انسان باید همواره به دنبال کسب علم و آگاهی برای رشد و ارتقاء خود و دیگران باشد. اما با توجه به عدم تفکیک علم و آگاهی در جهان، بر اساس خیر و شر و البته کارآمد و ناکارآمد بودنشان، در هر لحظه و به صورتی کاملا محسوس انسان در معرض میلیون ها داده از طرف جهان هستی به شکلی دیدنی و نادیدنی قرار دارد. که تنها با توجه به نوع بینش خود امکان استفاده از داده های کارآمد را دارد. بنابراین بینش انسان موضوعی بسیار مهم است، چرا که به صورتی کاملا ناخودآگاه انسان را به سمت دریافت اطلاعات موردنظر، برداشت از وقایع، تعیین احساسات و حتی چگونگی اقدامات، سوق میدهد.
موضوعی که به شدت به آن معتقد هستم این است که اگر انسان بینشی صحیح نداشته باشد، محال ممکن است که بتواند حتی از بهترین آموزش های دنیا، نتایجی درست، کامل و پایدار بگیرد. بنابراین اگر قرار است که تا آخر عمر به دنبال یادگیری باشیم، که اصل در زندگی یک انسان متعالیست، بهتر است ابتدا بینش خود را به مفاهیم سه ضلع"مثلث حیات" تجهیز کرده، تا بتوانیم از هر موضوعی و با هر عنوانی، فارغ از خوب بودن و یا بد بودنش، بهترین برداشت ها را داشته باشیم.
و اما میرسیم به راس بعدی "مثلث حیات" یعنی "پسر" که از نظر ما همان انسان است. عدم شناخت از ابعاد وجودی و نفس، باعث به لجن کشیده شدن کرامت انسانی میشود. آنقدر نبودن در مسیر خودشناسی عواقب دارد که میزان خسارتش غیرقابل تصور است! از ذلت و خواری، سرخوردگی و حال بد، ظلم به خود و دیگران، بی رسالتی و بی هدفی گرفته تا صبح تا شب دویدن برای لقمه ای نان، خم و راست شدن جلوی هر کسی، نداشتن سلامتی و روابط عاشقانه و دیگر روابط مؤثر، گدایی توجه، عشق و پول از دیگران و ...
در دوره ای آموزشی تحت عنوان"من کیستم؟" با نگاهی متفاوت به موضوع انسان از نظر ابعاد وجودی (ذهن، روان، بینش و ...) و موضوع گنج درون (ارزشمندی نفس بعد از آشنایی با آن) پرداخته میشود.
در این دوره اثبات میکنیم که چرا گفته شده انسان خالق زندگی خود است و به این اصل میرسیم که تنها خدا نیست که خالق است، بلکه انسان نیز با اختیار و قدرتی که خدا به او عطا کرده خالق زندگی و جهان پیرامون خود است.
99% از زیان هایی که به انسان میرسد به خاطر تصمیمات اشتباهی است که در زندگی خصوصا در شرایط خاص میگیرد. چرا که عموم مردم به واسطه هیجان و احساساتی که بر آنها غلبه میکند (همچون خشم، نفرت، کینه، ناامیدی، ترس و ...) دست به اقدام میزنند. به طورعمده این اقدامات، خصوصا در شرایط خاص، با احساسات منفی همراه است، که نهایتا نتایج جالبی را به همراه نخواهد داشت.
انسان همچون ماشین فوق مدرنی است که خیلی از افراد از آن استفاده میکنند بدون آن که دفترچه راهنمای استفاده درست از آن را مطالعه کرده و با آپشن های آن آشنایی داشته باشند.
در این دوره متوجه میشویم که ابلیس با دسترسی به اطلاعات موجود در ذهن انسان، ماموریت خود را در هر لحظه به بهترین شکل ممکن انجام میدهد. متاسفانه بدون شناخت از ماموریت ابلیس و ابعاد وجودی انسان از جمله ذهن که پایگاه اطلاعات در وجود انسان است، و راه های مقابله با ترفندهای آن، انسان به تباهی میرود.
در این دوره متوجه میشویم که ما نه تنها اسم و دین مان را خودمان انتخاب نکرده ایم، بلکه بر اساس معیار خوب و بد، زشت و زیبا، و در کل با اعتقادات و باورهای اطرافیان مان (پدر، مادر، خانواده و جامعه) بزرگ شده و به آنها بسیار شباهت داریم.
چون تنها دریچه ای که میتوانیم از آن به هرچیزی در جهان نگاه کنیم و برداشتی داشته باشیم،
بینش ماست که بر اساس برآیند اطلاعات بینش خانواده و جامعه شکل گرفته است. در اصل یک انسان ناآگاه به هیچ عنوان خالق زندگی خود نیست و بدون آن که خود باخبر باشد، گذشتگان، اطرافیان و اتفاقات جامعه برای او تصمیم گیرنده هستند.
درباره جایگاه آگاهی در زندگی انسان خداوند میفرماید:
" آیا آنان که میدانند با آنان که نمیدانند برابر هستند؟ تنها خردمندان پند میپذیرند!"
_سوره زمر آیه 9
در بخش اول دوره "من کیستم؟" که در راستای خودشناسی است، در قسمت ابعاد وجودی این موضوع مطرح میشود که :
چطور میتوان کدهای (اطلاعات) مخفی و غیرقابل رؤیت بینش را که از بدو تولد نوشته شده اند، به لطف خدای مهربان تغییر داده و افسار زندگی را تا حد ممکن در دست خود گرفت.
در این دوره با جایگاه ذهن که تمامی اطلاعات و دستورات در آن قرار داشته و فضای ادراکات انسان و مدیریت کل بدن را به عهده دارد آشنا شده و به موضوع بسیار مهم کنترل ذهن که مدیریت کانون توجه برای تسلط بر ورودی ها و خروجی ها و پرونده های موجود در ذهن است پرداخته میشود.
همچنین با جایگاه روان که مشهودکننده احساسات انسان است آشنا میشویم. برآیند این احساسات در روان تعیین کننده میزان دور یا نزدیک بودن به هر خواسته و حتی منبع جهان هستی است. بنابراین موضوع کنترل روان یا همان تنظیم فرکانس بر روی فرکانس منبع مطرح میشود.
کنترل روان یعنی دوری از احساسات بد و میل به احساسات خوب در هر لحظه حتی شرایط بحرانی.
سپس به جایگاه بینش که تعیین کننده هر معنایی در زندگی انسان و هر برداشتی از هر موضوعی به طور انحصاری (هر کس مختص خودش) است پرداخته شده و با چگونگی اصلاح آن آشنا خواهیم شد.
نتیجه آن این است که دیگر قربانی اشتباهات و ناآگاهی گذشتگان نخواهیم بود و هیچ عامل بیرونی این قدرت را نخواهد داشت که بر زندگی ما تأثیر منفی بگذارد.
این است قدرت"مثلث خودآگاهی" :
اما موضوع بینش به قدری مهم است که دوره ای مجزا تحت عنوان"بینش من" تهیه شده و با مثال ها و رفرنس های ملموس و معتبر سعی در جا انداختن این موضوع بسیار مهم شده است.
این دوره نیز همانند دوره های مجموعه بهشت نقد بر روی سایت مجموعه قرار میگیرد.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
بهشت نقد
طراحی و توسعه سایت ساز آنلاین ناول وب Novelweb.ir